ترجمه مقاله

زباد

لغت‌نامه دهخدا

زباد. [ زَ ] (ع اِ) نام حیوانی است وحشی بزرگتر از گربه که از آن چیزی خوش بو مثل مشک گرفته بطور دوااستعمال کنند و بعضی زباد را نام آن چیز خوشبو نوشته اند و نام آن حیوان را گربه ٔ زباد. و در ملیت این لفظ اختلاف است . بعضی عربی دانستند و بعضی فارسی . در کتب طب ، عربی ضبط شده و چون بیشتر زباد را از حبشه می برند ممکن است معرب از حبشی باشد. (فرهنگ ناظم ). زباد جانورکی است گوشتخوار از نژاد گربه که از تن او مایع معطری مشکبوی تراوش کند و از زیر دم او بیرون آید. این کلمه از تازی بفرانسه رفته و سیوت که در فرانسه بهمین جانور و همان ترشح بدن او گفته میشود مأخوذاز زبان تازی است . (سعید نفیسی در باره ٔ چند لغت فارسی و یادنامه ٔ پورداود ج 1 ص 226 از حاشیه ٔ برهان قاطع بقلم دکتر معین ). فقهاء و اهل لغت که زباد را حیوانی دانسته اند که زباد از او دوشیده میشود اشتباه کرده اند، زیرا آن حیوان گربه ای است دشتی و درازتر و بزرگتر از گربه ٔ اهلی . و رنگ موی بدنش مایل بسیاهی است و آن را از بلاد هند و حبشه می آورند. و قرافی گوید زباد هر چند نام چیزی است حاصل از گربه ٔ وحشی اما مجازاً و بعلاقه ٔ مجاورت میتوان این نام را بر آن گربه نیز اطلاق کرد. و در لسان العرب آمده : زباد مانند گربه ای است کوچک که از نواحی هند می آورند و او را همچون گربه ٔ اهلی نگاه میدارند. بر نوک پستانش چیزی مانند دانه های بینی جوانان نورس بهم میرسد که با فشردن دکمه ٔ پستان مایعی شبیه زبد (کفک ) بدست می آید و از آن ، در ساختن عطر استفاده میکنند. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة بنقل از زمخشری گوید: زباد گربه ای است . و چون خواهند زیلع را یعنی کسانی را که گربه ٔ زباد را میدوشند بخشم آرند گویند: یا زیلع یا زیلع الزبادة ماتت . (تاج العروس ). در مصطلحات نوشته که گربه ٔ زباد از گربه ٔ شهری اندکی کلان باشد و پوز آن قدری دراز بود و در زیر دم نافه دارد مقدار جوز خرد و تراوش مستی و سفید باشد زردی آمیز. (غیاث اللغات ). یا حیوانی از جنس سنور که این بوی خوش از آن میگیرند. (ناظم الاطباء). ضریر انطاکی آرد:
حیوانی (که زباد عرق او است ) مانند گربه ٔ دشتی است برنگ سیاه و سفید. این حیوان بیشتر در مناطق حاره بخصوص در مقدشم از اعمال حبشه و نیز در اطراف چین زندگی می کند و در چراگاههای پاکیزه میچرد و بیشتر علوفه اش سنبل تازه است . بهترین انواع ، زباد شمطری است از اعمال هند، و در شهرهائی که عرض آن زیاد است مانند روم دیده نمیشود. زباد این حیوان در مناطق معتدل بوی فراوان ندارد و خالی از تندی نیست . زباد شمطری (سوماترایی ) بهترین زبادها است . طریقه ٔ گرفتن زباد از گربه ٔ زباد آن است که گربه را در قفس آهنی میکنند. سپس او را ببازی و جست وخیز وامیدارند. تا زباد از وی روان گردد. (از تذکره ٔ انطاکی ). ابن بیطار آرد: گربه ای است معروف بزرگتر از گربه ٔ اهلی و آنرا از صحرا شکار کنند و گوشت به او خوارنند و چون عرق بر بدنش نشیند عرق میان رانهایش را بگیرند... (از مفردات ابن بیطار). مؤلف اختیارات بدیعی آرد: جانوری است شکل گربه اما سر وی کوچک بود و آنرا گربه ٔ زباد خوانند. (اختیارات بدیعی ). حمداﷲ مستوفی آرد: سنور الزباد مانند گربه ٔ خنج اهلی است اندکی درازتر. در اطراف سینه ٔ او عرقی حاصل شود... و از همه ٔ اندام گربه ٔ زباد بوی خوش آید. (نزهة القلوب چ لندن ج 1 ص 26). دمیری آرد: گربه ٔ زباد مانند گربه ٔ خانگی است جز آنکه دارای دمی درازتر و پیکری بزرگ تر و مویی است بسیاهی مایل و گاه نیز این گربه را ازهند و سند می آرند و چرک چسبنده و سیاه و خوشبویی ...از او میگیرند. و رویانی و ماوردی گویند: گربه ای است دریائی و صواب آن است که گربه ٔ زباد از حیوانات صحرائی است و بنابر این در شرع اسلام از حیوانات حرام گوشت است ، مانند گربه ٔ خانگی . (از حیوة الحیوان دمیری ذیل سنورالزباد). در میزان الادویه آمده : جانوری است بشکل گربه و از وی کوچک بود و آنرا گربه ٔ زباد نیز خوانند. و هندش زباب دمیده وشاخ نامند. (میزان الادویه تألیف حکیم عین الملک شیرازی مؤلف الفاظ الادویة: زباد بدون ضبط). بستانی آرد: نام گربه ٔ زباد بفرنگی زباد است . این حیوان که دارای پیکری بین گربه و سگ است از گوشت خواران است و دارای سری دراز، منخرینی گشاد و کیسه ای است زیر دبر که بوسیله ٔ دری بخارج متصل میشود و از داخل دو کیسه غددی بدان وصل میشود که زباداز خویش مترشح میسازند و آن کیسه را از ترشح خود پرمیکنند. ماده ٔ زباد را در هر هشت روز یکبار بایستی بنرمی از آن کیسه استخراج کرد. محل پرورش گربه ٔ زباد مناطق حاره مانند آفریقا و مخصوصاً حبشه و هند شرقی و اطراف چین و عربستان است . و جانورشناسان زبادها راخاندانی مستقل از گوشت خواران میدانند که دارای این نشانیها میباشند:
1- شماره ٔ دندانهای آن (غالباً) به 40 میرسد: 11 قواطع و 14 انیاب و 11 طواحن . 2- زبان آنها خشن و دارای زائده هایی شوکی . 3- ناخن هایی دارند که هنگام راه رفتن راست میایستد. 4- عموماً دارای کیسه ای در اطراف مقعد میباشند که ماده ٔ خوشبوی از آن ترشح میکند. زبادها به انواع مختلف تقسیم میشوند که مهم ترین آنها نوعی است که نام آن به لاتینی ویوراسیوت است و گربه ٔ زباد حقیقی است ، تعداد و نیروی انگشتان این نوع از زباد و دندانهای آسیای آن مانند دیگر انواع و گاه نیز در پاره کردن گوشت ناتوان تر است . این نوع از زباد از گیاههای خوش بوی تغذیه میکند و نیز خود بر دو نوع است و هر نوع منشعب بچند شعبه میباشد. نوع اول گربه ٔ زباد معمولی است که گویند نزد عرب نفوسی و نزد اهل حبشه قنقان و نزد اهل گینه قسطور نام دارد و در نزد فرنگیان زباد مطلق همان است . درازای پیکر این نوع به استثناء دم بدو قدم میرسد. تدبب خرطومش کمتر از تدبب خرطوم روباه است و دارای گوشهایی گرد، مویی دراز، خشن و سنجابی و سیاه و سفید، دمی تیره و کوتاه تر از پیکر خویش است ، رنگ سرش سفید است مگر اطراف چشم و روی و پاهایش که اسمر است . بر پشت این نوع زباد رگی است که در همه ٔ طول پشتش امتداد دارد و در افریقا در نواحی مداری (نزدیک بخط مدار) مانند مصر یافت میشود. در این نوع علاوه بر کیسه ٔمحتوی زباد، در نزدیکی سوراخ مخرج دو سوراخ وجود دارد که رطوبتی سیاه و بد بوی از آن ترشح میکند. از زمینهای پست و مرطوب گریزان است و پیوسته در دشتهای مرتفع و یا کوههای بلند بسر میبرد. در سرعت مانند سگ ودر سبکی همچون گربه میدود، چشمانش قوی است و در شب بخوبی می بیند، شجاع و متهور است . برای شکار پرندگان و دیگر جانوران پستاندار کوچک ، شبها بلانه های ایشان حمله میبرد و بروز در پی ایشان میدود، و از یک فاصله ٔنسبةً زیادی با یک جهش اسیرشان میسازد. بیشتر از راه شکار حیوانات صحرائی تغذیه میکند و گاه نیز بناچاربه آبادانیها نزدیک میشود و شغال وار بدنبال ماکیانی تنها و دورافتاده میگردد. در صورت فشار گرسنگی در منازل نیز داخل میشود و هر حیوانی بدست آورد میکشد و اگر بهیچوجه حیوان بدست نیاورد بخوردن میوه ها و ریشه های نازک درختان قناعت میکند. زباد را با کوشش بسیارمیتوان تا حدودی اهلی ساخت ولی نه تا آنجا که خود در پی صاحبش روان گردد و یا از نزدیکی به انسان اجتناب نکند. زباد ماده ، معمولاً در هر بار دو یا سه بچه می آورد و مدت حمل را نمیداند و با روش تربیت فرزند (برخلاف دیگر حیوانات ) آشنا نیست .
نوع دوم : گربه ٔ زباد عربی است که عرب آنرا گربه ٔ زبادو یا گربه ٔ مشکین مینامد. این نوع از نوع اول خردتراست و درازای بدنش باستثنای دم از 15 قیراط تجاوز نمیکند و دمش از نوع نخست درازتر است و روی آن حلقه هایی سیاه دیده میشود. پوست این نوع برنگ تیره و مایل بزردی است . و دارای خالهایی سیاه و نزدیک بهم است بطوریکه خطهای سیاهی تشکیل میدهد. شکمش سنجابی است و عصائب دارد که تا سینه و پشت و صورتش را فرا گرفته است . این نوع از زباد در هند شرقی و بخصوص جزائر فیلیپین ملبار و سیام و جاوه و سوماترا و سیلان زندگی می کند. چون در روز بخوبی نمیبیند، روزها را در باغها میخوابد و شبها در طلب صید بتکاپوی برمیخیزد. گربه ٔ مشکین پرندگان کوچک و سفید را برای شکار ترجیح میدهد و بهنگام ناچاری از میوه ها و ریشه های درخت سدجوع میکندو در باقی خواص با نوع نخست مشترک است . (از دائرة المعارف بستانی ) :
دهد خاک راه تو بوی ز باد
اگربشنود بوی خلقت ز باد.

منیری (درشرفنامه ذیل ز باد).


رجوع به نخبة الدهر دمشقی ص 159 شود.
ترجمه مقاله