ترجمه مقاله

زبارة

لغت‌نامه دهخدا

زبارة. [ زُ رَ ] (اِخ ) لقب محمدبن عبداﷲبن حسن بن علی بن حسین علوی است . او از آن روی زباره نام گرفت که هرگاه خشم میگرفت میگفتند: زبر الاسد. (تاج العروس ). زبارة لقب محمدبن عبداﷲبن حسن بن حسین بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مکنی به ابوالحسن است ، و بطنی بزرگ از سادات علوی بدان منسوب است . درباره ٔ وجه اشتهار او به زبارة، زاهربن طاهر در نیشابور از ابوبکر حیری حافظ نقل کرده که : از ابوعلی علوی در محفلی سؤال شد که از چه رو شما «بنی زبارة» لقب یافته اید او در پاسخ گفت : جد من ابوالحسن محمدبن عبداﷲ که در مدینه میزیست بسیار شجاع و شدید الغضب بود. و هر گاه برکسی خشم میگرفت همسایگانش میگفتند: قد زبرالاسد، از این روی زباره لقب یافت . (از انساب سمعانی ). و رجوع به زباری شود.
ترجمه مقاله