ترجمه مقاله

زبانی یزدی

لغت‌نامه دهخدا

زبانی یزدی . [ زَ ی ِ ی َ ] (اِخ ) او را زبانی گویا بوده و اشعاری شیوا. ولی چندان مایل شهرت نبوده ، ازین رو گمنام مانده ، اینقدر معلوم است که از سادات بوده و معاصر با سلاطین صفویه . او راست :
دو ابروی تو که پیوسته سربسردارند
دو ماه پاره سر وصل یکدگر دارند.
و هم او راست :
بتقریب سخن نزدیک آن شیرین دهن رفتم
شنیدم مژده ٔ قتل خود و از خویشتن رفتم .

(تاریخ یزد آیتی ص 3 و29).


ترجمه مقاله