ترجمه مقاله

زبان ران

لغت‌نامه دهخدا

زبان ران . [ زَ ] (نف مرکب ) صاحب قیل و قال و پرگوی . (برهان قاطع). آنکه سخن بی محابا گوید و بسیار گوید. (آنندراج ). پرگوی و کسی که سخنش دراز و طولانی باشد. (ناظم الاطباء). || بلیغ و زبان آور. (ناظم الاطباء). || مجازاً، قصه خوان . (برهان قاطع).اطلاق آن بر قصه خوان مجاز است . (ارمغان آصفی ) (آنندراج ). قصه خوان و افسانه گوی و نقال . (ناظم الاطباء). || مرد فضول . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله