زبان تاک
لغتنامه دهخدا
زبان تاک . [ زَ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (آنندراج ) . در شاهد زیر ظاهراًبه معنی خوشه یا دانه ٔ انگور آمده است :
تا نگوید حرف ، یکسر دختر رز را بکش
باغبان دانسته میبرد زبان تاک را.
تا نگوید حرف ، یکسر دختر رز را بکش
باغبان دانسته میبرد زبان تاک را.
هاشم (از آنندراج ).