ترجمه مقاله

زبان سنگین

لغت‌نامه دهخدا

زبان سنگین . [زَ ن ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زبان لکنت دار. (آنندراج ). زبان الکن . (غیاث اللغات ). کنایه از زبان الکن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 191) :
شهرت دیوان ز تمکین سخنور میشود
چون زبان سنگین شود حرفش مکرر میشود.

سعید اشرف (از آنندراج و مجموعه ٔ مترادفات ).


ترجمه مقاله