ترجمه مقاله

زبدالبحیرة

لغت‌نامه دهخدا

زبدالبحیرة. [ زَ ب َ دُل ْ ب ُ ح َ رَ ] (ع اِ مرکب ) ادرافیون است . (فهرست مخزن الادویه ). بیونانی آذارافیون و آذرفی و آذرافین نیز گویند و بسریانی عافور و آن گرد بر گردنی جمع میشود و در دریا مانندیخ بود و در میان نی و گیاه یابند و لون وی مانند حجراسبوس بود و بشکل زبدالبحر بود و بسیار سوراخ . طبیعت او در چهارم گرم بود و نشاید که تنها استعمال کنند و باید که ادویه باوی خلط کنند که کسر حدت وی بکندو قوه ٔ وی . و اگر محتاج باشند جهة بیرون شاید که استعمال کنند لیکن در جهة اندرون احتراز واجب دانند سبب شدة قوه که در اوست . دیسقوریدوس گوید: جهة جرب ریش شده و کلف و قوبا و بثرها و مانند آن بغایت سودمند بود و فی الجمله دوای حاد بود. و عرق النساء را نافعبود. رازی گوید: چشم را جلاء دهد و ورم پستان ساکن گرداند چون گرفته به آب طلا کنند. (اختیارات بدیعی ).
ترجمه مقاله