ترجمه مقاله

زبدی

لغت‌نامه دهخدا

زبدی . [ زَ ] (اِخ ) فرزند زارح از سبط یهودا (کتاب یشوع 7:1). در موضع دیگر از کتاب مذکور در ضمن سخن درباره ٔبنی اسرائیل چنین آمده : قبیله ٔ یهود را احضار نموده (یشوع ) موافق مردانش ، و زبدی گرفتار شد و خانواده اش را مرد بمرد احضار نموده و عاکان پسر کرمی پسر زبدی پسر زارح از سبط یهودا گرفتار شد. (تورات ، ترجمه ٔ ویلیام گلن کشیش ، کتاب یوشع فصل 7:17و18). رجوع به دائرة المعارف بستانی و «زارح » در این لغت نامه شود.
ترجمه مقاله