ترجمه مقاله

زبد

لغت‌نامه دهخدا

زبد. [ زَ ب َ ] (اِخ ) ام ولد سعدبن ابی وقاص . (قاموس ) (تاج العروس ) (منتهی الارب ). در متن طبری چ دخویه و فتوح الشام و بلاذری نام ام ولدسعدزبراء ضبط و این شعر در باره ٔ او نقل گردیده است :
الالیتنی والمرء سعدبن مالک
وزبراء وابن السمط فی لجة البحر.
رجوع به طبری چ دخویه قسمت اول ص 2354، 2355 و 2361 و زبراء در این لغت نامه شود.
ترجمه مقاله