ترجمه مقاله

زبش

لغت‌نامه دهخدا

زبش . [ زَ ] (اِ) بطیخ زقی است . (تحفه ) (فهرست مخزن الادویه ). بطیخ زقی هندی است و بطیخ سندی نیز گویند. بپارسی خربزه ٔ هندی گویند و به تبریزی هندوانه و به شیرازی خیار کدو. و بهترین وی شیرین آبدار بود. طبیعت وی سرد و تر است . در دوم نافع بود. جهت مرضهای گرم و تبهای محرقه و مزاجهای گرم . تشنگی بنشاند و چون با سکنجبین بیاشامند بول براند. و مثانه بشوید و آب وی چون با قند بخورند تبرید زیاده کند و مضر بود پیران و مزاجهای سرد را. و خونی بد ازوی حاصل شود در جگر. و بلغم انگیزد. و مصلح وی قند بود یا عسل ، یا با وی خورند یا بعد از وی . (اختیارات بدیعی : بطیخ زقی ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
ترجمه مقاله