ترجمه مقاله

زبعر

لغت‌نامه دهخدا

زبعر. [ زِ / زَ ع َ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (محیط المحیط) (آنندراج ). گیاهی خوشبو است و ابن درید این شعر راشاهد آن آورده : کالضیمران تلفه بالزبعر. (تاج العروس ). ابن درید پس از اینکه سخن و شعر بالا را آرد گوید: ابوحاتم این لغت را نپذیرفت ، و شعر مزبور را ساختگی دانست . (از جمهرة ج 3 ص 304) زبعر و زِبَعر (گیاهی ) است خوشبوی . (البستان ).
ترجمه مقاله