ترجمه مقاله

زبغر

لغت‌نامه دهخدا

زبغر. [ زِ / زَ غ َ ] (ع اِ) لغتی است در عین مهمله (زبعر) یا همان صواب است . (منتهی الارب ) (محیط المحیط) (اقرب الموارد) (آنندراج ). گیاهی است خوشبو. (ناظم الاطباء). جمعی این لغت را با فتح زاء ضبط کرده اند. و آن لغتی است در زبعر (با عین مهمله ) که عبارت است از مرو کوچک برگ یا اینکه صواب زبغر است (با غین معجمه ) و با عین مهمله خطا است ، و گفته اند زبعره باغین مهمله نوعی دیگر است از مرو که ماخوذ نام دارد.اما ابوحنیفه با تقدیم غین بر باء صحیح دانسته . جوهری و صاغانی این لغت را نیاورده اند. (تاج العروس ).
زبغر. [ زِ ب َ ] (ع اِ) گفته اند لغتی است در زِبعَر. (البستان ).
ترجمه مقاله