ترجمه مقاله

زبگر

لغت‌نامه دهخدا

زبگر. [ زَ ب َ گ ُ ] (اِ) همان زابگر. (رشیدی ) :
گر لاف زند خصم دهان کرده پر از باد
از دست حوادث زبگر قسمت او باد.

لطیفی (از رشیدی ).


ترجمه مقاله