ترجمه مقاله

زبی

لغت‌نامه دهخدا

زبی . [ زُ با] (ع اِ) پشتیهای بلند زمین که آب به آن نرسد. ج ِ زبیة بالضم ، و مثل است در عرب : بلغ السیل الزبی . (غیاث اللغات ). ج ِ زبیة است (پشته ای که آب بر آن فرونرود). (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ِ زبیه ، بمعنی رابیة (تپه ) که آب بدان نرسد. (از تاج العروس ) (محیط المحیط). زمین و پشته های بلند که آب سیل به آن نرسد. (منتخب اللغات ). || حفره ها که در موضعی بلند کنده اند برای شکار شیر و گرگ . ج ِ زبیة. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) (متن اللغة) (الوسیط). ج ِ زبیة (شتفت خانه ٔ صیاد). (مهذب الاسماء). مغاکهایی در زمین . پشته های بلند. ج ِ زُبیة. (منتخب اللغات ). || سوراخ های مورچگان ،ج ِ زبیة، بمعنی حفره ٔ نمل . (از متن اللغة). || در مثل است که : بلغ السیل الزبی ؛ در حق شخصی گویند که از حد خود درگذرد. (منتهی الارب ). || بلغ السیل الزبی ؛ مثل است برای کاری که چنان از حد گذرد که جبران نتوان کرد، و عثمان در آن هنگام که در محاصره قرار گرفت ، در آغاز نامه ای به حضرت علی (ع ) چنین نگاشت : اما بعد فقد بلغ السیل الزبی و جاوز الحزام الطبین فاذا اتاک کتابی فاقبل الی ، علی کنت ام لی . (از تاج العروس ). مثل است در امری که در شدت بحدی رسد. (منتهی الارب ). مثل است برای امری که در شدت از حد گذرد. (الوسیط). از زبیة، بمعنی رابیة است ، مثل «بلغ السیل الزبی »؛ مقصود آن است که کار خیلی سخت شد و در سختی بحدی دور رسید، و «ربی » نیز روایت شده .(از محیط المحیط) (اقرب الموارد). بلغ السیل الزبی ؛مثل است ، یعنی مشکل و دشوار شد کار. (متن اللغة).
ترجمه مقاله