ترجمه مقاله

زبیدة

لغت‌نامه دهخدا

زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) نام زن هارون الرشید که دختر جعفربن منصور است . (منتهی الارب ). زن هارون الرشید عباسی بوده است . (فرهنگ نظام ) (از اقرب الموارد). و زرکلی آرد: زبیدة دختر جعفربن منصور مکنی به ام جعفر همسر هارون الرشید و دخترعم او است . وی از زنان فاضل و مشهور است از خاندان هاشمی عباسی . نام زبیدة، امة العزیز است اما بیشتر او را با همین لقب «زبیده » میشناسند. گویند، منصور (جد زبیده ) با او در کودکیش بازی میکرد و او را میرقصانید و میگفت : «یا زبیده ، انت زبیده » و از این روی بنام زبیده شهرت یافت . در مکه چشمه ٔ آبیست به نام زبیده ، این آب را زبیده از دورترین نقطه ٔ وادی نعمان واقع در شرق مکه بدان چشمه آورده است و برای این منظور چند قنات در راه مکه بوجود آورده است و لذا این چشمه را بنام او «عین زبیده » خوانند. بسال 165 هَ . ق . هارون ، زبیده را بهمسری گرفت و چون وفات یافت و فرزندش محمد امین نیز بقتل رسید، زبیدة از طرف یاران مأمون در فشار قرار گرفت و نامه ای متضمن شکایت و حکایت حال به مأمون نگاشت . مأمون را بر او مهر بجنبید و در دارالخلافة برای او کوشکی بساخت و غلامان و کنیزان فراوان در خدمت او بگماشت . زبیده را ثروتی سرشار بود، حریری در یکی از مقامات خود آرد: «و لو حبتک شیرین بجمالها و زبیدة بمالها». ابن تغری بردی گوید: زبیده دیندارترین و اصیل ترین و زیباترین و عفیف ترین و نام دارترین زنان عصر خود است . ابن جبیر در ضمن سخنان خود درباره ٔ راه حج گوید: این همه ساختمانها، برکه ها، چاهها و منازلی که از بغداد تا مکه همه جا بچشم میخورد از آثار زبیده بنت جعفر است ، او در همه دوران زندگی خود در پی این گونه خدمات بوده و بویژه در راه مکه خانه ها و آثار سودمند از خود بر جای گذارده که پس از وفات او تاکنون نیز همه زائران خانه ٔ خدا از آنها برخوردارند و اگر این اقدامات در این راه نمیشد و این آثار بوجود نمی آمد این راه متروک میگردید. زبیده بتاریخ 126 هَ . ق . / 831 م . به بغداد درگذشت . (از اعلام زرکلی چ 2). و در الدر المنثور آمده : داستان به حج رفتن زبیده مشهور است و درباره ٔ مخارج فراوانی که برای ایجاد بناها و آثار خیریه صرف می کرد داستانها گویند که پاره ای از آنها را جز بر گزاف حمل نتوان کرد، از آن جمله این که گویند: زبیده آب دجله را به عرفات و از آنجا به مکه آورد و در دسترس مردم مکه قرار داد. این سخن گزافی بزرگ است ، زیرا آبی که زبیده به مکه برد از دجله نیست . (از کتاب الدر المنثور فی طبقات رباب الخدور تألیف زینب بنت علی سوری ص 216). و مینورسکی آرد: روایتی که در کتاب نزهة القلوب آمده و بنای تبریز را به سال 175 هَ . ق . / 791 م . بزبیدة زن خلیفه هارون الرشید نسبت داده شاید از اینجا ناشی شده است که پس از مصادره ٔ املاک امویان ، «ورثان » از اعمال آذربایجان در کنار رود ارس ، به زبیدة رسید. (از تاریخ تبریز ترجمه ٔ عبدالعلی کارنگ ص 7) :
از سخا وصف زبیده خوانده ام
وز کفایت رای زبا دیده ام .

خاقانی .


وآن زبیده ست کز سعادت و بخت
بهر کعبه سر و زر افشاند.

خاقانی .


نه انجیر شد نام هر میوه ای
نه مثل زبیده ست هر بیوه ای .

نظامی .


رجوع به هارون شود.
ترجمه مقاله