ترجمه مقاله

زبیدی

لغت‌نامه دهخدا

زبیدی . [ زَ ] (اِخ ) موسی بن زین العابدین بن احمدبن ابی بکر دادبکری ، ملقب به کمال الدین و مفتی زبید. عالمی است بزرگ ، اهل دقت و تحقیق ، در «النور» آمده : زبیدی شافعی عصر خویش واز لحاظ علم و عمل سرآمد همگنان بود. دریایی از دانش و در دین کوهی استوار بود. در مذهب قدمی راسخ داشت و در هر فن و علم دستی بلند. طالبان دانش از همه سوی رو بدو کردند و برای فراگرفتن از دانش او بمحضر اوروی آوردند. علم فقه را از قاضی صیب ناشی و نجم الدین مقری جبائی و دیگران فراگرفت . فقه امام شافعی را بوسیله ٔ دانشمندان عراق و مرو (مراوزه ) از امام علی بن عطیف نزیل مکه و دیگر افراد آن طبقه روایت کرد. شهرت زبیدی عالم گیر شد و همه بزرگان به پیشوایی او معترف بودند. مردم نجد و تهامه ، فتوی از او میگرفتند، جمعی از دانشمندان در درس فقه او بمقام فقاهت نائل آمدند، از آن جمله ، فرزندش فخرالدین ابوبکر و نیز ابوالعباس صنبذاوی و عده ای دیگر. وی مباحثی دلپذیر و جوابهایی لطیف و دقیق برای برخی از مسائل نگاشته و مصنفات و شروحی پسندیده پرداخته که متداول و مورد مراجعه و از آن جمله است : الکوکب الوقاد فی شرح الارشاد در 24 جلد و نیز شرحی کوچک برارشاد. فتاوی و نظریات فقهی او را فرزندش با ترتیبی دلپسند گرد آورده و مطالبی بجا از خود بر آن افزوده است . ناشری که یکی از شاگردان اوست گوید: زبیدی مزایائی داشت که دانشمندان پیش از او فاقد آن مزایا بودند. زبیدی تخم ها افکند که دیگران از آن بهره مند شدند. بیشتر غذای او بادام و عسل بود و ازجمله نعمت ها که خداوند بر او ارزانی داشت یکی آن بود که در ظرف چهل سال از زندگی او جنازه ای از خانه او بیرون نبردند ولباسی در مصیبت به تن نکرد و مرگ هیچیک از افراد خاندان خود را ندید. زبیدی در عصر جمعه ٔ 29 محرم 923 هَ . ق . درگذشت . (از شذرات الذهب ج 8 ص 127 و 128).
ترجمه مقاله