ترجمه مقاله

زبید

لغت‌نامه دهخدا

زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن الحارث یامی ، مکنی به ابوعبدالرحمن ، متوفی در 126 هَ .ق . او را نسبت به قبیله ٔ یام دهند و از آنرو یامی گویند. مؤلف قاموس گوید: در صحیحین جز او کسی بنام زبید نیست . در کتاب اسماء الرجال برماوی آمده است که در صحیح ، مسمی بزبید جز زبیدبن حارث نیامده . (از تاج العروس ). زبیدبن الحارث از روات حدیث است و لیس فی الصحیحین غیره . (از منتهی الارب ). و در طبقات ابن سعدآمده : زبیدبن الحارث بن عبدالکریم بن جحدب بن ذهل ... بن جُشَم بن یام ، از هَمْدان ، کنیت او ابوعبداﷲ است و در 122 هَ . ق . در روزگار زیدبن علی درگذشت . وی ثقة وصاحب احادیث بسیار بود. (از طبقات ابن سعد چ زاخائو ج 1 ص 216). و ابن الجوزی در ضمن طبقه ٔ سوم از روات آرد: کنیت او ابوعبدالرحمن و ابوعبداﷲ است . حفید او اشعث بن عبدالرحمن بن زبید بنقل از پدرش گوید: زبید شب را سه قسمت کرده بود، قسمی ازآن ِ خود (برای قیام لیل )، قسمی ازآن ِ من و قسمی ازآن برادرم . قسمت نخست را خود قیام داشت آنگاه مرابیدار میکرد و اگر مرا کسل میدید میگفت بخواب من بجای تو وظیفه ٔ قیام را انجام میدهم ، بجای برادرم نیز بهمین ترتیب قیام میکرد، و درنتیجه جمله ٔ شب را قیام می داشت ... محمدبن حسین بوسیله ٔ سلیمان بن ایوب از بعضی از مشایخ خود نقل کند که زبید یامی شبی برای تهجدبرخاست و ظرف آبی که همیشه از آن دست نماز میکرد برداشت و دست در آن فروبرد، آب آنچنان سرد بود که نزدیک به یخ بستن . زبید همچنانکه دست در مطهره داشت بیاد زمهریر (از طبقات دوزخ ) افتاد و (چنان تحت تأثیر این فکر قرار گرفت که ) تا بامداد بهمان حال بازماند. بامدادان کنیزک که او را بدان حال دید با حیرت پرسید که از چه رو بر قاعده ٔ همه شب به نماز نپرداختی و بدین حال در این جا نشستی ؟ زبید واقعه ٔ خود بازگفت و سوگند یاد کرد که پس از این که بیاد زمهریر افتادم چنان بیخود شدم که تا این زمان که تو دیدی سرمای دست خودرا نیز از یاد بردم ، سپس کنیزک را سوگند داد که این راز را تا پایان زندگی او با کس نگوید... یعقوب بن سفیان گوید: او ثقه ٔ خبره اما مایل به تشیع است ، و صواب آن است که زبید کاملاً شیعی و از همدان است که بتشیع معروفند، و حضرت علی (ع ) درباره ٔ ایشان فرماید:
فلو کنت بواباًعلی باب جنة
لقلت لهمدان ادخلوا بسلام .
بهرحال وثاقت و خوبی او را جای تردید نیست . زبید یامی را جمعی از صحابه و از آن جمله ابن عمرو و انس دیده اند. وی در 122 هَ . ق . و بگفته ٔ برخی در آغاز سال 123 درگذشت . (از صفة الصفوة ج 3 ص 54 و 55). و امین عاملی آرد: زبید یامی را ایامی نیز گفته اند ، و یام بطنی است از همدان . وفات او را ابونعیم 122 و امام احمد و ابن نافع 123 و ابن نمیر 124 هَ . ق . گفته است . و در تهذیب التهذیب است که قطان گوید: زبید ثبت است . ابن معین ، ابوحاتم و نسائی گویند: ثقه است . مجاهد گوید: شگفت ترین مردم کوفه چهار تن اند و زبید یکی از آن چهار است . ابن سعد او را ثقه داند و عجلی گوید: زبید ثبت و ثقه است در حدیث و در مذهب ، شیعه است ،در مشایخ کوفه بهتر از او ندیدم . ذهبی در میزان گوید: زبید از ثقات تابعین است و اندکی تشیع در او هست .ابواسحاق جوزجانی گوید: در کوفه جمعی از سران اهل حدیث بودند که مذهب آنان مورد قبول مردم نبود اما از راستگوئی که در حدیث داشتند مورد احترام همگان بودند، از آن جمله اند ابواسحاق ، منصور و زبید یامی و اعمش . در تهذیب التهذیب است که زبید از مرةبن شراحیل ، سعدبن عبیده ، ذربن عبداﷲ، سعیدبن عبدالرحمن بن ابزی ، عبدالرحمن بن ابی لیلی ، عمارةبن عمیر، ابووائل ، ابراهیم نخعی ، ابراهیم تیمی ، مجاهد و جماعتی دیگر روایت کرده است . عبداﷲ و عبدالرحمن فرزان زبید، و نیز جریربن حازم ، شعبة، ثوری ، زهیر، حسن بن حی ، شریک ، مالک بن مغول ، مسمر، منصور، مغیره و اعمش که جمله از اقران اویندو همچنین عده ای دیگر از او روایت دارند. (از اعیان الشیعه ).
ترجمه مقاله