ترجمه مقاله

زجاج

لغت‌نامه دهخدا

زجاج . [ زَج ْ جا ] (اِخ ) اسحاق بن محمدبن اسحاق . از راویان حدیث بود. ابونعمیم اصفهانی آرد: اسحاق از اهل عبادت بود و دیر زمانیست که درگذشته . از محمودبن فرج و طبقه ٔ او حدیث شنیده است . پدرم بواسطه ٔاو از محمودبن فرج از ابوعثمان ... از عکرمه از ابن عباس از پیغمبر (ص ) روایت کند. (از اخبار اصفهان ).
ترجمه مقاله