ترجمه مقاله

زجر نمودن

لغت‌نامه دهخدا

زجر نمودن . [ زَ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آزار کردن . ایذاء. اذیت . شکنجه کردن : وضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس نمودی . (گلستان ). و رجوع به زجر، زجر کردن ، زجر کشیدن و زجر دادن شود.
ترجمه مقاله