ترجمه مقاله

زحفة

لغت‌نامه دهخدا

زحفة. [ زُ ح َ ف َ ] (ع ص ) آنکه بسیاحت نمیپردازد و جهانگردی نکند. (از اقرب الموارد) (ازمحیط المحیط). صاحب محیط گوید، آن است که سیاحت در شهرها نکند. اما در اساس چنین است : آنکه بنزدیک سفر کند و به شهرها بسیاحت نرود. (از تاج العروس ). رجل زحفة زُحَلَة؛ یعنی مردی که بنزدیک سفر بسیار کند امابگردش در بلاد نپردازد. (از اساس البلاغة). آنکه در بلاد نرود و سفر نکند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کسی است که بشهرها نمی رود. (از ترجمه ٔ قاموس ).
ترجمه مقاله