ترجمه مقاله

زحنة

لغت‌نامه دهخدا

زحنة. [ زَ ن َ ] (ع اِ) گرمای شدید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گرمای سخت . (ترجمه ٔ قاموس ) (از متن اللغة) (از محیط المحیط) (از تاج العروس ) (آنندراج ). || (مص ) بتعویق افتادن . معطلی داشتن . عقب افتادن از کاری بعلتی . گویند: «له زحنة بعد»؛ یعنی هنوز درنگ دارد، و این آنگاه باشد که مثلاً کسی آهنگ سفری کند و ناگهان کاری پیش آید که سفر او را بتعویق افکند. (از ذیل اقرب الموارد) (از لسان العرب ) (از متن اللغة). گویند: لهم زحنة؛ یعنی کاری دارند که بکندی انجام میگیرد. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله