ترجمه مقاله

زحوف

لغت‌نامه دهخدا

زحوف . [ زَ ] (ع اِ) شتر ماده ٔ سپل کشان رونده از ماندگی . و بدین معنی آید، زاحفة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ترجمه ٔ قاموس ). اشتری که پای خود را بر زمین کشد در وقت رفتار. (کنزاللغة).
ترجمه مقاله