زخمه ساختن
لغتنامه دهخدا
زخمه ساختن . [ زَ م َ / م ِ ت َ ] (مص مرکب ) نواختن . ساختن آهنگ . زخمه زدن . زخمه سازی :
بالای مدیح تو سخن نیست
کس زخمه نساخت برتر از بم .
مطرب چه زخمه ساخت که در پرده ٔ سماع
بر اهل وجد و حال در های و هوی ببست .
بالای مدیح تو سخن نیست
کس زخمه نساخت برتر از بم .
خاقانی .
مطرب چه زخمه ساخت که در پرده ٔ سماع
بر اهل وجد و حال در های و هوی ببست .
حافظ.