زخم چشم
لغتنامه دهخدا
زخم چشم . [ زَ م ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زدن چشم . چشم زدن . نگاه بد چشم . چشم زخم :
مبادا چشم کس بر خوبی خویش
که زخم چشم ، خوبی را کند ریش .
رجوع به چشم زدن ، چشم زخم ، و زخم شود.
مبادا چشم کس بر خوبی خویش
که زخم چشم ، خوبی را کند ریش .
نظامی .
رجوع به چشم زدن ، چشم زخم ، و زخم شود.