ترجمه مقاله

زد و بست

لغت‌نامه دهخدا

زد و بست . [ زَ دُ ب َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) زدن وبستن . زدوبند.ساخت و پاخت . قرار و مدار. رجوع به زد و بند شود.
ترجمه مقاله