ترجمه مقاله

زد و خورد کردن

لغت‌نامه دهخدا

زد و خورد کردن . [ زَ دُ خوَرْدْ / خُرْدْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زدن وخوردن . || جنگیدن . || کارهای تجاری مختلف کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || زد و بند کردن . ساخت و پاخت کردن . (از فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله