ترجمه مقاله

زد و گیر

لغت‌نامه دهخدا

زد و گیر. [ زَ دُ ] (اِمص مرکب ) بمعنی مصدری است . (آنندراج ). زدن و گرفتن . جنگ و درگیری . درگیر شدن و نبرد کردن :
رسیده تا مداین با زد و گیر
کشیده پور خاقان را به زنجیر.

امیرخسرو (از آنندراج ).


هرچند که آمد به میان پای نگاهت
مژگان تو پیوسته بهم در زد و گیر است .

ثابت (از آنندراج ).


ترجمه مقاله