ترجمه مقاله

زراوند

لغت‌نامه دهخدا

زراوند. [ زَ وَ ] (اِ) نام دوائی است که آن دو نوع می باشد یکی را زراوند طویل می گویند یمنی دراز و آن را شجره رستم و قثأالحیه میخوانند و آن نر باشد و از انگشت نر گنده تر. گرم است در سیم ، خشک است در دویم . و دیگری را زراوندمدحرج خوانند یعنی مدور و آن ماده باشد و معروف است به شاهی . بهترین آن زرد زعفرانی باشد و آن گرم است در دویم و خشک است در سیم . (برهان ). گیاهی است از طایفه ٔ بادرنجبویه و معطر و بر دو قسم : زراوند طویل و زراوند مدحرج که زراوند گرد باشد. (ناظم الاطباء). نام دوائی است و آن دو نوع می باشد یکی را طویل و دیگری را مدحرج یعنی مدور. (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). و به اصفهانی آن را نخود الوندی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گیاهی از رده ٔ دولپه ای های بی گلبرگ که تیره خاصی بنام تیره ٔ زراوندها را می سازد. این تیره جزو تیره های نزدیک به اسفناجیان است گلهایش ارغوانی یا صورتی و برگهایش بی دندانه و ریز و ریشه اش کلفت و میوه اش کروی است . ارسطولوخیا. زهر زمین . (فرهنگ فارسی معین ): طویل است یعنی دراز و مدحرج است یعنی گرد و نوع سیم همچون شاخ رز است و طویل را نر گویند و مدحرج را ماده گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و بعضی طبیبان اندر این شراب سه درم سنگ زراوند گرد افزایند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و اختیارات بدیعی و لکلرک ج 2 ص 203 و بحر الجواهر و الفاظ الادویه و مخزن الادویه و تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
ترجمه مقاله