زربار
لغتنامه دهخدا
زربار. [ زَ ](نف مرکب ) که زر بارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زربخش . که زر از دستش بارد. که زر بخشد :
نشانی از کف زربار او دهد به خزان
چو برگ ریز شود بر زمین شجر ز هوا.
نشانی از کف زربار او دهد به خزان
چو برگ ریز شود بر زمین شجر ز هوا.
سوزنی (یادداشت ایضاً).