ترجمه مقاله

زرداب ریزی

لغت‌نامه دهخدا

زرداب ریزی . [ زَ ] (حامص مرکب ) خون ریزی . (فرهنگ فارسی معین ).کنایه از خون ریختن باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). || بدخویی . تندخویی . (فرهنگ فارسی معین ). کنایه از غصه کردن و بدخویی نمودن و دل خالی کردن از قهر و غضب هم هست . (برهان ). رجوع به ماده ٔ قبل شود. || کنایه از ریختن خوی باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله