ترجمه مقاله

زردنبو

لغت‌نامه دهخدا

زردنبو. [ زَ دَم ْ ] (ص مرکب ) در تداول رنگی زرد و تیره چون رنگ بهی پخته و امثال آن و تنها در آدمی مستعمل است . کسی که روی زرد بدرنگ از بیماری دارد. با رنگی زرد و بدرنگ چون بیماران . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). زردچهره (مخصوصاً کودک ). (فرهنگ فارسی معین ). || زردرنگ . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرد شود.
ترجمه مقاله