ترجمه مقاله

زردک

لغت‌نامه دهخدا

زردک . [ ] (اِخ ) نام صحرائی در مرو : چون به ریگ رباط سیرشتر رسیدم . کاروانی مرا پیش آمد وگفتند این ریگ مروقوی است و راه بسیار غلط می شود، سعی در آن کن که در رفتن میل بطرف دست راست نمائی که بطرف دست چپ بیابان زردک است و پایانی ندارد و بیم هلاک است ... قاصد به طرف بیابان زردک روان شدم . پاره ای راه رفتم ، بخود آمدم . (انیس الطالبین بخاری ص 216).
ترجمه مقاله