ترجمه مقاله

زرعونی

لغت‌نامه دهخدا

زرعونی . [ زَ ] (ع اِ) نام معجونی است . (منتهی الارب ). یک نوع معجونی . (ناظم الاطباء). مرکبی از فلفل ، دارفلفل ، زنجبیل ، قرفه ، دارچینی ، قرنفل و خولنجان از هر یک جزئی و از تودریان بهمنان بوزیدان و لسان العصافیر و قسط شیرین و سعد و سنبل از هر یک سه جزء کوفته و بیخته به عسل بی موم بسرشند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
سخن حجت بشنو که ترا قوتش
به بکار آید از داروی زرعونی .

ناصرخسرو (یادداشت ایضاً).


رجوع به زرغونی شود.
ترجمه مقاله