ترجمه مقاله

زرقاء

لغت‌نامه دهخدا

زرقاء. [ زَ ] (ع ص ، اِ) گربه چشم . مؤنث ازرق است . (منتهی الارب ). مؤنث ازرق یعنی کبودچشم . ج ، زُرق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هر زنی که چشم او به سبزی و کبودی باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || می . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). می و شراب . (ناظم الاطباء). || لقب آسمان ، یقال : ما تحت الزرقاء خیر منه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله