ترجمه مقاله

زرم

لغت‌نامه دهخدا

زرم . [ زَ ] (ع مص ) قطع کردن کمیز کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زادن او را مادر او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): زرمت به امه ؛ زاد او را مادر او. (ناظم الاطباء). || قطع کردن اشک و سخن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله