ترجمه مقاله

زرنشان گر

لغت‌نامه دهخدا

زرنشان گر.[ زَ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) صانع زرنشان . (از آنندراج ). آنکه شمشیر و جز آن را با زر منقش سازد :
به جانم مگو زرنشان گرچه کرد
مرا زرنشان کرد از رنگ زرد.

طاهر وحید (از آنندراج ).


رجوع به زرنشان شود.
ترجمه مقاله