ترجمه مقاله

زروط

لغت‌نامه دهخدا

زروط. [ زَ وَ ] (ع مص ) دزی در قوامیس عرب آرد: انداختن چوبدستی در میان پاهای یک خرگوش (اصطلاح شکار). || وعده ٔ نادرست و بی پایه دادن به کسی . || عمل وقیحانه . کثافت کاری کردن . (از دزی ج 1 ص 590). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله