زرین نرگسه
لغتنامه دهخدا
زرین نرگسه . [ زَرْ ری ن َ گ ِ س َ / س ِ ] (اِمرکب ) کنایه از سیاره های آسمان باشد. (برهان ). ستاره ها. (فرهنگ فارسی معین ). ستاره . (ناظم الاطباء). کنایه از ستاره است . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
زرین هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته .
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
زرین هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته .
خاقانی (از انجمن آرا) (از آنندراج ).