ترجمه مقاله

زعازع

لغت‌نامه دهخدا

زعازع . [ زَ زِ ] (ع اِ) حوادث زمانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شدائد دهر. از زعزعة است . (از اقرب الموارد). زلازل دهر. شدائددهر. سختی های روزگار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله