ترجمه مقاله

زعق

لغت‌نامه دهخدا

زعق . [ زَ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). (ازاقرب الموارد). || بانگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نعره زدن . (زوزنی ) رجوع به دزی ج 1 ص 593 شود. || راندن دواب را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شور بگردانیدن طعام . (تاج المصادر بیهقی ). بسیار نمک کردن دیگ . || برانگیختن باد خاک را. || گزیدن کژدم کسی را (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله