ترجمه مقاله

زلق

لغت‌نامه دهخدا

زلق . [ زَ ] (ع اِ) جای لغزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
در تردد از تو افتادند خلق
در هزیمت کشته شد مردم ز زلق .

مولوی .


رجوع به زَلِق و زَلَق شود.
ترجمه مقاله