ترجمه مقاله

زمزوم

لغت‌نامه دهخدا

زمزوم . [ زُ ] (ع ص ، اِ) زمزوم الابل ؛ شتران برگزیده یا صد مهار از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شتران برگزیده . یا صد شتر برگزیده . (ناظم الاطباء). || زمزوم القوم ؛ بدترین آنها.(منتهی الارب ) (آنندراج ). بدترین آن طایفه . (ناظم الاطباء). شر آنها و گفته اند سر آنها، با سین مهمله یعنی خلاصه و خیار (برگزیده ) آنها. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله