ترجمه مقاله

زمو

لغت‌نامه دهخدا

زمو. [ زُ / زَ ] (اِ) این لغت از اضداد است بمعنی گِل ترو خشک هر دو آمده است که به عربی طین گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ جهانگیری ). در مؤید بمعنی گل تر و خشک آمده و در فرهنگ به این معنی به فتح زا آورده و گفته که این لغت از اضداد است . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله