ترجمه مقاله

زمین دار

لغت‌نامه دهخدا

زمین دار. [ زَ ] (نف مرکب ) مرزبان . (دهار) (آنندراج ). || خداوند ده و ریش سفید ده . (ناظم الاطباء). دارنده ٔ زمین و صاحب ملک و مزرعه . || به اصطلاح هندی ، مأموری که مالیات اراضی سپرده ٔ بخود را جمع می کند و صد یک حق العمل بر میدارد. (ناظم الاطباء). واسطه ٔ میان مالک و زارع در هندوستان و آن مانند مستأجری باشد بااختیاراتی بسیار ظالمانه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در هند، رباخوارانی که به زارعین قرض دهند و شرائط آن بقدری صعب است که الی الابد مدیون و اولاد او در قید این دین باشند. (یادداشت ایضاً).
ترجمه مقاله