ترجمه مقاله

زنبق

لغت‌نامه دهخدا

زنبق . [ زَم ْ ب َ ] (اِ) چیزی چون طبقی یاکاسه ٔ خرد از بلور یا آبگینه یا فلزی زیر شمع و بالای پایه شاخه های جار و چهلچراغ و شمعدان ، و این همانست که قدما لگن می گفتند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در تداول ، زنبر که بدان گل و خشت کشند.(یادداشت ایضاً). رجوع به زنبر، زنبل و زنبه شود.
ترجمه مقاله