زندرامشلغتنامه دهخدازندرامش . [ زَ م ِ ] (اِخ ) شهرکی است انبوه (به فرغانه در ماوراءالنهر)، با کشت و برز بسیار. (حدود العالم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).