ترجمه مقاله

زندلاف

لغت‌نامه دهخدا

زندلاف . [ زَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بمعنی زندخوان است . (فرهنگ جهانگیری ). زندباف . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). همان زندباف است . (شرفنامه ٔ منیری ). بر وزن و معنی زندباف است که مجوس باشد. (برهان ). پیشوای زردشتیان . (ناظم الاطباء)... بمعنی مجوس زندخوان نیز آمده است . (غیاث ). || مرغان خوش آواز. (برهان )... دیگر مرغان خوش آواز. (غیاث ). || بلبل . (برهان ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). || قمری . (غیاث ). || فاخته . (غیاث ) (ناظم الاطباء). رجوع به زند و ترکیبهای دیگر این کلمه ، زندباف ، زندواف و مزدیسنا ص 141 شود.
ترجمه مقاله