ترجمه مقاله

زندنی

لغت‌نامه دهخدا

زندنی . [ زَ دَ ] (ص نسبی )منسوب است به قریه ٔ بخل که زندنه اش خوانند و از قرای نسف میباشد. (سمعانی ). نسبت است به زندنه ، قریه ٔ کبیره ای به بخارا. میان آن و بخارا چهار فرسنگ است درشمال شهر بخارا و گاه در نسبت زندنیجی و هم زندنجی گویند و از آنجاست حمدان بن عازم زندنی بخاری محدث . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله