ترجمه مقاله

زنوب

لغت‌نامه دهخدا

زنوب . [زِ نُب ْ ] (اِخ ) ملکه ٔ سوریه (پالمیر) و همسر اذینه امیر عرب که بر سوریه و قسمت عمده ٔ ایالات رومی آسیای قدامی تسلط داشت و از طرف قیصر روم به لقب امپراتوری نائل شده بود. زنوب یا زنوبی یا زنوبیا یا بث زبینه ، پس از قتل شوی خود به اتفاق پسرش زمام حکومت را بدست گرفت و در دوران حکومت کوتاهش پالمیر مرکز شرق شد. و در سال 273 م . درجنگ با رومیان شکست خورد و اسیر گردید. رجوع به ایران در زمان ساسانیان و یشتها ج 1 ص 412 و لاروس شود.
ترجمه مقاله