ترجمه مقاله

زنگک

لغت‌نامه دهخدا

زنگک . [ زَ گ َ ] (اِ) که در چشم کشند. صداء. (مهذب الاسماء، یادداشت بخط مرحوم دهخدا): الصداء؛ زنگار آهن و زنگک که در چشم کشند. (ربنجنی ، یادداشت ایضاً). سیاهی که در چشم کشند. (ایضاً). قسمی سیاهی که کمی به سبزی زند و زنان بدان ابروها سیاه کنند. سرمه سنگ است ، آنگاه که از وی ابروان و خط پشت لب بالا را رنگین کنند. نوعی سیاهی چون سرمه که زنان از آن موی ابرو سیاه کنند یا خال بر رخسار نهند زینت را. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله